یک شنبه 24 شهريور 1392برچسب:, :: 15:5 :: نويسنده : mar♡jan
گآهـی وقتآ دلم میخوآد
یکـی ازم اجآزه بخوآد کــــه
بیآد تو تنهآییم و من اجآزه ندم !
آروم بغلم کنه و بگه مگه من مردم که تنـهآ بمونـی... نظرات شما عزیزان:
سلاااام مرجااان جان وبلااااگ قشنگی داری .به من هم سری بزن.اگه دوست داشتی منو لینک کن وبگو با چه اسمی لینکت کنم.موفق باشی
![]() ![]()
سلاااام مرجااان جان وبلااااگ قشنگی داری .به من هم سری بزن.اگه دوست داشتی منو لینک کن وبگو با چه اسمی لینکت کنم.موفق باشی
![]() ![]()
کاش میشد هیچکس تنها نبود
کاش میشد دیدنت رویا نبود گفته بودی باتو میمانم ولی رفتی و گفتی که اینجا جا نبود سالیان سال تنها مانده ام شاید این رفتن سزای من نبود من دعا کردم برای بازگشت دستهای تو ولی بالا نبود باز هم گفتی که فردا میرسی کاش روز دیدنت فردا نبود . . . ![]() ![]()
slm webe ghashangi dari age dos dashti be webe manam sar bezan merc
آریا
![]() ساعت20:42---24 شهريور 1392
من پر از تنهایی ام
تنهایی از جنس نبودنت قلبم با هر کسی آشنا نمیشه و وقتی آشنا شد دیگر در بند قلب منه... بودند... آمدند ورفتند اما همه غریبه بودند... تو تنها من تنها ... ما دیگه تنها نیستیم هرگز...
درووود خوبي؟؟ ممنون
تدريس خصوصي هزينه اش بالاااااااااااااااااااااست ![]() حــال و روز زنــدگــی مـن را ، وقـتــی نبـاشـی یــک کـلمه تــوصیــف می کنــد الـفـــاتحه…
میان ماندن و نماندن
فاصله تنها یک حرف ساده بود از قول من به باران بی امان بگو : دل اگر دل باشد ، آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد
يه پدري , یه روبات دروغ سنج میخره که با شنیدن دروغ سیلی میزده تو گوش دروغگو
تصمیم میگیره سر شام امتحانش کنه پدر: پسرم، امروز صبح کجا بودی؟ پسر: مدرسه بودم روبات یه سیلی میزنه تو گوش پسره پسر: دروغ گفتم، رفته بودم سینما پدر: کدوم فیلم ؟ پسر: داستان عروسکها روبات یه سیلی دیگه میزنه تو گوش پسره پسر: یه فیلم سکسی بود پدر: چی ؟ من وقتی همسن تو بودم نمی دونستم سکس چیه روبات یه سیلی میزنه تو گوش پدره مادر: ببخشش عزیزم،هرچي باشه اون پسرته روبات یه سیلی میزنه تو گوش مادره ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پاسخ:خیلی باحال بود مرسی عزیزم ههههه چشماي تو به من اميد زندگي ميده دستاي تو گرماي خورشيد و به دست من ميده اون نگاه عاشق تو منو به زندگي برم گردونده اون لباي شيرين تو لب منو خندونده عاشق اينم كه نگاه كنم تو چشمات غرقم كني توي خيال وروياهات نميدوني قبل تو چه سختيا كشيدم طعم تلخ شكستو بدجوري من چشيدم يه بي وفا بود كه من مثل ديوونه ها دل بسته بودم بهش ،دلم شد ويرونه ،آه كاش كه از اول تورو ميديد اين چشام كاش كه از اول خدا تورو ميذاشت سر رام باور كن نيمه من تو هستي كه پيدا شدي از اين به بعد تورو ميخوام با اين كه خيلي ساده اي بازم ميگم من عاشق چشات شدم عاشق اون چشاي نازت كه منو ديوونه كرده اخه چرا خدا فكر دل منو نكرده
باور نكردي عشقمو ،راضي شدي ببيني شكستمو
رنجوندي تو قلب خستمو ،با اين كه ديدي پر و بال بستمو تو كه ميگفتي ميموني تا هميشه كنارم حالا نيستي كه ببيني جز تنهايي كس ندارم گفتي كه عاشقمي هميشه ،كسي براي تو من نميشه حالا ميفهمم كه شبيهم به تموم دنيا هنوزم باورم نميشه چطوري شد ،كه كندي دلتو از من به زودي يادم نميره دستات ،تو دستم، قدم ميزديم اره تو بودي اون همه عشقوعلاقه كجا رفته كه داشتي نكنه پاي يكي ديگه دلتو بازم جا گذاشتي حرفات از يادم نميره كه ميگفتي هر كسي نميتونه بياد بشينه تو قلبت به اين راحتي ولي تو نيستي كه ميزدي انگار اون حرفارو من همش تكرار ميكنم تووجودم دردامو شبا كه ميخوام بخوابم فكرت نميزاره بخوابم اخه چرا شكستي رفتي و دادي عذابم هنوزم باورم نميشه ![]() ![]()
![]() |