دو شنبه 4 شهريور 1392برچسب:, :: 9:57 :: نويسنده : mar♡jan
یکــــ مترسکـــــــــــــــ خریــــــده ام
نظرات شما عزیزان: منم
ساعت0:29---20 شهريور 1392
هعععی وای چقد قشنگ هستن متنات
دو دریچه ، دو نگاه ، دو پنجره
دو رفیق ، دو هم نشین ، دو حنجره دو مسافر تو مسیر زندگی ، دو عزیز ، دو همدم همیشگی با هم از غروب و سایه رد شدیم ؛ قصه ی عاشقی رو بلد شدیم ، فکر می کردیم آخر قصه اینه ، جز خدا هیشکی ما رو نمی بینه ... دو غریبه ، دو تا قلب در به در ... دو تا دلواپس این چشمای تر ... دو تا اسم ، دو خاطره ، دو نقطه چین ... دو تا دور افتاده ی تنها نشین ... عاقبت جدا شدن دستای ما ؛ گم شدیم تو غربت غریبه ها ... آخر اون همه لبخند و سرود چشم پر حسادت زمونه بود ...
yeki az on matarsaka vase manam mikhari
mc az hozoret
upam , khoshhal misham biyay
آریا
ساعت13:25---4 شهريور 1392
مرجان عزیزم این پستت خیلی قشنگه مخصوصا
اون قسمتش که:درست مثل توست فقط روزی... ...و من خویش را به یاد آوردم آن زمان که تو را با زمزمه پنجره ها تنها دیدم و من مست تو شدم خسرو
ساعت11:06---4 شهريور 1392
مثل کبریت کشیدن در باد زندگی دشوار است من خلاف جهت آب شنا کردن را مثل یک معجزه باور دارم .اخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد هرچه باداباد.....
سلام ابجی
|