|
جمعه 23 خرداد 1393برچسب:, :: 17:2 :: نويسنده : mar♡jan
هنوز ردِ بوسه هایت بر روی گونه ام را حس می کنم... هنوز عطر ِ تنت بر روی اندامم به مشام می رسد... هنوز گرمای نوازش ِ دستانت بر روی صورتم مانده... هنوز صدایت را می شنوم ... لبخندت را می بینم ... و صورت آرام و مهربانت که مرا می خواند! ساز ِ نفس هایت نجوا کنان با من... تنها سخن، بوسه و تنها صدا، صدای تو... و اما باز هم دوری... اکنون تو بگو نبودت را چگونه تاب بیاورم.... نظرات شما عزیزان: ...
 ساعت23:55---26 مرداد 1393
.............................
.gif){kind=small} پاسخ:عزیز دلم سکوتت برام همچون بلند ترین اوای دوست داشتنه....
وقتی بزرگ شدم...
فهمیـــ ـ ـ ـدم: قایم موشک همان تمریــــ ـــ ـ ـ ـن جداییِ آدماست دوست دارم دستم را بگیری و زیرگوشم زمزمه کنی که پشت خوابهای نا آرام تو... چیزی بیش از نگرانی های زنانه نیست... دستت را بگیرم و زیرگوشت زمزمه کنم که پشت نگرانی های زنانه ی من... مردی ایستاده که دیوانه وار دوستش دارم!
یڪ سرے اَز حَرف ـهآ رآ نِـمے توآטּ فَرآموش ڪَرב !
بـہ هیچ نَحوے... گاه گاهے בَر ذِهـטּ مرور مے شونـב امّا هَر بآر تمآمــ وجوב اِنسآטּ را پُر مے ڪُنـב... از / نـِفرَت / ! چیز بـבے اَست اما بہ آבم یآב آور مے شوב.. بَعضے چیز ـها فرآموش نَشدنے انـב !!!
حــال و روز زنــدگــی مـن را ،
وقـتــی نبـاشـی یــک کـلمه تــوصیــف می کنــد الـفـــاتحه…
“تو” جا زدی
“من” جا خوردم “اون” جا گرفت !
نمی دانم وقتی صدای اس ام اس شنیدی دوست داشتی کی باشه ؟
متاسفم که اون نیستم ! ولی بیشتر از اونی که منتظرش هستی بیادتم . . .
صدا میکنم " تو " را
این " جانی " که میگویی جانم را میگیرد! نزن این حرف ها را ! دل من جنبه ندارد یاقوت
ساعت19:36---31 خرداد 1393
دلم به حال پسری سوخت
که وقتی گفتم کفش هایم را خوب رنگ کن گفت : خاطرت جمع مثل سرنوشتم برایت سیاه میکنم ...
ساعت11:09---31 خرداد 1393
قلبم بدون تو خالیه خالیست
عاشقت شدم این بازی نیست چقد زیباست تنت توی لباس عروسی کاش میشد دستهایت تو دستم بود یه روزی... چه دیروزهایی که غصه خوردم و چه فرداهایی که منتظر نشستم ولی امروز فقط به یاد تو عزیزکم از هر چه دختر دست شستم... پاسخ:عزیزم این حرفا چیه میزنی؟....فراموش شدنی نیستی نفسم. ...
ساعت10:53---31 خرداد 1393
خانه ام را شعله های آتیش می سوزاند
و چنین شد که زیر خاکستر قلبم فقط اسم تو باقی مانده بود... پاسخ:عشق من........ ...
ساعت10:50---31 خرداد 1393
ای انتظار...
چشمهای خواهشت را نیمه شبان بر دوردستها خیره کردی و سایه های آدمکان بر تو سنگینی می کرد... بر اورنگ پادشاهی عشق ستاره ای خیس می درخشید و این تنهایی بود که جاودانه پیروزیش را جشن می گرفت... پاسخ:انتظار......کلمه ای قابل لمس برای من و تو...
آرزو دارم بهاران مال تو / شاخه های یاس خندان مال تو / ساده بودن های باران مال تو / آن خداوندی که دنیا آفرید ، تا ابد همراه و پشتیبان تو
سلام خوبید دلم برات تنگ شده بود عزیزم وبلاگت زیباتر ومتن هایت دلنشین تر شده موفق باشی به منم سر بزن
key1 :(
ساعت14:41---26 خرداد 1393
ﺑﺎﺯ ﺳﺮﻓﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﺸﮏ ﺳﯿﮕﺎﺭ؛
ﻣﺴﺘﯽ ﺑﯽ ﻭﺣﺸﺖ، ﺳﺎﻋﺖ 12 ﺷﺐ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺁﺭﺍﻡ ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ ﺳﮓ ﻫﺎ، ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻭ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﻫﺎﯼ ﻣﺪﺍﻡ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ؛ ﻓﮑﺮ .... ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻓﮑﺮ ..... ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺳﯿﮕﺎﺭ ........ ﺁﺭﯼ ﺳﯿـــــــﮕﺎﺭ ﭘﺸﺖ ﺳﯿـــــــﮕﺎﺭ ... لعنتی...
سلام به اجی بی معرفتم خوبی خوشی سلامتی اجی دیر به دیربه ماسرمیزنی تحویلمون نمیگیری نکنه ازدستمون ناراحتی ها اجی؟
.gif){kind=small} پاسخ:اجی من که تند تند بهتون سر میزنم.این چه حرفیه عزیزم. key1 :(
ساعت21:04---24 خرداد 1393
همیشه می گویی ترک کن این سیگارهای لعنتی را
به تو قول می دهم که به زودی ترک کنم این خودِ لعنتی را !
بـلافـاصـله پـس از مـرگـم …
مـرا بـه خــاکــ نسپـاریــد؛ دوسـتـانــم عادتـــ دارنــد کـه… دیــــر بیــاینـــــد…!! ...
ساعت14:16---24 خرداد 1393
صدایت را می شنوم
قطره ای شبنم ایستاده بود روی برگ سبز رنگی شاخه جوان خواهش خاطرات سبز رنگش را بر دستان باد سبک می رقصاند زیر درخت گیلاس انتظار چه نمایش زیبایی دارد اگر انتظار برای تو باشد بازم دارم صدایت را می شنوم... اینبار نزدیکتر و این بار با خودم عهد کردم وقتی که آمدی لحظه ها را همچو قطره شبنم روی برگ در آغوشت گره خواهم زد........ پاسخ:زیر درخت گیلاس...و....عاشقانه های بی دریغ من و تو... key1 :(
ساعت14:04---24 خرداد 1393
غرورت نمیذاره برگردی؟؟؟.میدونم!
جوابمو نمیدی؟؟؟.میدونم! سکوت کردی؟؟؟.میدونم! محلم نمیذاری؟؟؟.میدونم! دستاتو بم نمیدی؟؟؟.میدونم! میرسه اونروزی که میخوای برگردی! تلفن و برمیداری. زنگ میزنی. بوق .بوق .بوق . برنمیدارم! عصبی میشی فوش میدی با خودت میگی. کلاس گذاشتم! روز دوم زنگ میزنی . بوق.بوق.بوق . برنمیدارم! با خودت میگی غلط بکنم دیگه بش زنگ بزنم! روز سوم. رد میشی از جلوی کوچمون میبینی حجله ی یه بنده خدایی و زدن سر کوچه ! دلت میسوزه! میگی بیچاره!جوون بوده میای نزدیک تر میگی چقد قیافش آشنا میزنه! میای نزدیک تر. جوان ناکام .؟ !ئه !اینکه منم!. بالاخره برگشتی!؟.ببخشید! نمیتونم جلو پات بلند شم!آخه زیر خاکم! دیدی آخر خرابت شدم؟ دیدی همه چیزم خاک شد؟. عشقم!.چه قدخوشگل شدی! چه مشکی بت میاد! کاش زودترمیمردم!. ئه!گریه نکن دیگه! یادته روز رفتنت؟ گریه میکردم.التماس میکردم..میگفتم نرو.. روزای بعدش چی؟یادته؟التماس میکردم برگردی.? آخه گریه نکن! آخه نمیتونم گریتو ببینم. نمیتونم اشکای قشنگتو پاک کنم آخه نمیتونم بلند شم! چی دارم میشنوم!! التماس میکنی برگردم؟؟؟. عشقم!.آروم باش. غرورت !نذاشت که زودتربرگردی!... این واقعیت داره ـــــــــــ زیبــــــا بود آبجـــی لــــاااایک پاسخ:داداشی چقد غمگین بود دلم گرفت هق هق. ...
ساعت13:50---24 خرداد 1393
مدتها تو زندگیم دنبال شعر ناب بودم
اونی که تا حالا سروده نشده بود اما یه روز پیداش کردم و تو بغلم به خواب ناز فرو رفت... پاسخ:آرام ترین مکان دنیاست آغوش مهربانت... یاقوت
ساعت10:38---24 خرداد 1393
پشت این بغض بیدی لرزان نشسته که فکر میکرد با این یادها نمی لرزد
لایک مطلب جدیدتون زیباست پاسخ:میسی از حضورت دوست خوبم. ...
ساعت10:10---24 خرداد 1393
هر چند از هم دوریم ولی مهتابم که تو آسمونه
هرچند بی تابم از دوری تو ولی تو بغلم هستی تو هرچندقرارمون بی قرار بود اما قرارمون زیر درخت گیلاس بود هر چندکنار تختت من نبودم نوازشت کنم اما توی قلبم روی تختت دستهایت تو دستهای من بود عشق من..........................دوست دارم دوست دارم دوست دارم دوست دارم.... پاسخ:منم دوست دارم عزیزم.......... ...
ساعت9:56---24 خرداد 1393
مرجان............چقد خوشبختم تو را دارم
عزیزدلم نمیدونم چی بگم قربونت برم... پاسخ:بوووووووووووس... ...
ساعت9:47---24 خرداد 1393
به آغوشت می کشم تو را چون ترانه می پاسخ:آغوشـــــــــــــ تـــــ♥ــــــــو سرزمینــــــــــــــــ منــــــــ استـــــــــــ دَلمــ گِرفتـ ـهـ اَز ایـטּ شَهـ ــر کهـ آدَمــ هآیَشــ هَمچـ ــوטּ هَوآیَشــ نآپآیدآرَنـ ــد ... گآهـ آنقـَ ــدر پآکـ کهـ باوَرَتــ نِمے شـَ ــوَد گآهـ آטּ چنـ ــاטּ آلودهـ کهـ نَفَسَــــــــتـ ـ ـ ـ ـ ـ مے گیـ ــرد!!... خـــــدایـــــــا . . . صورت حساب لطفا ! باقیشم مال خودت . . . منو خلاص کن،سیر شدم از زندگی . . . ! آغشته به “تو” میشود روحم ، نفسم ، بند بند ِ وجودم ... وقتی در حصار دستانت بوسه باران میشوم . تقدیر من فقط با تک تک بوسه های تو بر روی پیشانی ام نوشته شده! تو باید باشی تا با لبهایت آن را برای من رقم بزنی . سلام اجی گلم دلم برات ی ذره شده مثل همیشه وبت عالی بیست ایولا داری اجوجونم 
 |
||
آمار
وب سایت:
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}