سه شنبه 23 مهر 1392برچسب:, :: 8:16 :: نويسنده : mar♡jan
![]() وآژه ها , روﮮنوآر ذهن مﮮ لغزنב
و مטּ ؛ روﮮ نوآر زماטּ..
آغـــــ♥ــــــــوش
چقבر زمآטּ لآزم استـــ
که از چهآر "حرف"
به בو "تن" برسב؟
تکلیفــ "حس"ﮮکه جسمیتـــ نבآرב
چه مﮮ شوב؟
בلتنگﮮ
که به چنב ثانیه نوشته مﮮ شو ב
چرآ اینـ ــهمه ا בآمه בآرב؟نظرات شما عزیزان:
خیلی قشنگ بود
درووووووووووووود بر قل خوشگل خودم دلم واست تنگ شده بود عــــــــــــــــــــــزیزم
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پاسخ:سلام.میسی منم دلم برات تنگیده بود گلم.
آخرمرا کشت این نگاه عاشقانه
شد برفنا این دل زآه عاشقا نه بادرد وغم باناله ها شد دل هماوا تا پا نهادم من براه عاشقانه ای بی خبراز سوز وآه من کجایی کن جلوه برمن در پگاه عاشقانه رسوا شدم تا برتوافکندم نگاهی باشد مرا بس این گناه عاشقانه دیگر بتنگ آمد دلم ازاین جدایی پاسخ:فدات آجی جونم میسی که اومدی. دلتنگتم امشب...
![]() ساعت0:42---26 مهر 1392
کجا بودی
کجا هستی من که بودم من که هستم با تو من پیمان بستم امشب با آن شکوه مهتابش در زیر تخته سنگهای کنار دریا خزیدم دیدم مرجانــــــــــــــــــــــم را که آرام با دستهای سفیدش دریا را در دل داشت جزیره نبض احساسمــــــــــــان و کلبه ای که در شعر امروزم غوغا میکرد آری من دوستت دارم... ![]() پاسخ:........................❤❤❤
گاهی دلم می خواهد ...
وحشیانه غرورت را پاره کنم! قلبت را در مشتم بگیرم و بفشارم . تا حال مرا لحظه ایی بفهمی...! اپم ![]() پاسخ:حتما میام عزیزم
گاهی دلم می خواهد ...
وحشیانه غرورت را پاره کنم! قلبت را در مشتم بگیرم و بفشارم . تا حال مرا لحظه ایی بفهمی...! اپم ![]() یه وقتایی دیگه حسش نیست غصه بخوری رسما” غصه تو رو میخوره آریا-عشقم به تو جاودانست...
![]() ساعت15:30---23 مهر 1392
خورشید
طلوع میکند من هنوز به دفتر سفیدم نگاه میکنم بگذار سفید بماند ای آرام جانم از قلمم واژه های سیاه تراوش میکند میترسم سفیدی قلبت را با واژه های کوچک سیاه کنم بگذار سفید بماند ای عزیزکم خورشید غروب میکند و سیاهی از جنس نبودنت بر چشمهایم میبارد و من همچنان دفتر سفیدم را در آغوشم پناه میدهم خواب در چشمان ترم میشکند و رویای زیبای با تو بودن مرا به طلوعی دیگر دعوت میکند ... ![]() پاسخ:حرفی برای گفتن ندارم جز اینکه بگم تو معرکه ای عزیزم. دور از تو
![]() ساعت11:47---23 مهر 1392
دور از تو ام ولی با تو ام
گرچه آغوشم بدون تو است از نبض احساسم پر است تو آن ستاره ای هستی که هرگــــــــــــــــــــــــز از کرانه آسمان قلبم غروب نخواهد کرد هرگـــــــــــــــــــــــــ ز... ![]() نه صدایش را نازک می کرد... و نه دستانش را "آردی"... از کجا باید به "گرگ" بودنش شک میکردم؟!!
این جمله را هرگز فراموش نکن
“برای دوستت دارم بعضی ها مرسی هم زیاد است” ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
به حرمت نان و نمکی که با هم خوردیم ، نان را تو ببر که راهت بلند است و طاقتت کوتاه ؛ نمک را بگذار برای من که می خواهم این زخم همیشه تازه بماند !
هر که به من می رسد ، بوی قفس می دهد ! جز تو که پر می دهی تا بپرانی مرا
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پاسخ:ای جونم
دلم درد می کند . انگار خام بودند خیال هایی که به خوردم داده بودی
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() درد ، مرا انتخاب کرد من ، تو را تو ، رفتن را آسوده برو ! دلواپس نباش من و درد و یادت تا ابد با هم هستیم
سلااام مرجان جان خوب؟ عیدقربان به تو وخانواده محترمت تبری میگم. این مطلبت مثل بقیق عالیه
![]() ![]() ![]() ![]() پاسخ:فدات داداشم عید تو هم مبارک.قربون معرفتت
سلااام مرجان جان .این اپت هم مثل بقیه عالیه. خسته نباشی.
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پاسخ:فدات گلم ![]()
![]() |